تمثیل چه بودن! + پادکست
و سالک شوریده حال، گاهِ رفتن، پسین خود را گفت؛ چون به عرش پروردگارم فرا خوانده شدم و موسم لقاءم فرا رسید، عاجزانه بانگ بر
و سالک شوریده حال، گاهِ رفتن، پسین خود را گفت؛ چون به عرش پروردگارم فرا خوانده شدم و موسم لقاءم فرا رسید، عاجزانه بانگ بر
در رؤیای صحرا، تنها باد بود که می وزید و ناله می کرد. گویی همه مرده اند و تنها زنده ی وَزَنده هموست. از او
این هستیِ شگفتانگیز نوعی از ریاضیات دارد که با ریاضیات عادی و متداول متفاوت است. در ریاضیات متداول اگر تو دو سیب از درختی که
وصیت امام صادق (ع) به فرزندش(ع):(با ترجمه مسعود ریاعی)☆ فرزندم! وصیتم را بپذیر و سخنم را حفظ کن، که اگر خوب حفظش کنی سعادتمند زندگی
سالک مبتدی چون حلقه بر در کوفت، ندا آمد که کیست؟!گفت؛ منم!ندا آمد؛ کسی را بنام من نمی شناسم و جز حقیقت را به درون
در روزگاران قدیم، مردی بود حکیم که هر روز برای نوشتن به کنار دریا می رفت. روزی از روزها در دوردست ها کسی را دید
اگر بخواهی از پایین به بالا رَوی، استاد می خواهی. وجود پیر و بلدِ راه ضروری می نماید. زیرا وقتی نیروی شگفت درونی ات که
اگر میخواهی تغییر کنی، ابتدا باید خودت را بشناسی. برای اینکه خودت را بشناسی باید بتوانی خودت را مشاهده کنی. زیرا آدمی هر آنچه را
قبل از آنکه همه چیز را بگیرند، خودت تقدیم کن. پیشدستی کن. هشیاریات را به اثبات رسان. یک سالک قبل از آنکه همه چیز را
انبوهی از کتاب های بازاری تحت عناوین رازهای موفقیت و کلیدهای موفقیت و رازهای ثروتمند شدن و چرندیاتی از این دست پیشخوان بسیاری از کتابفروشی ها را پر کرده اند.