(8 امتیاز)
خداوند تاج عزتش را بر سری میگذارد که خالی از خواهش و آرزوست. سر خالی، سری است که تسلیم محض است. از دانستگی ها و برداشت های ذهنی اش به نیکی گذشته و تماماً طرح الهی را پذیرفته است. سری است که از درس و بحث و قیل و قال مدارس عبور کرده و در قلب خود که عرش خدای رحمان است ساکن گشته است. بی سری نقطه ی اوج آگاهی های اعجاب برانگیز است. و در یک کلام آخرین موقف زمینی سالک است. او با بی سری نخواهد مرد، بلکه حیاتی دگر را به تجربه خواهد نشست. حیاتی که در آن نفس بشری حضور ندارد و زمین و آسمانش دیگر است. مراقبه ی واقعی، بی سری است.
مسعود ریاعی
این پست دارای 4 نظر است
درود برشما بسیار عالی بود استاد گرامی عالی وعالی
سربلند و پیروز باشید
جایی هست توضیحات بیشتری داشته باشه؟
سلام و درود
کتاب های استاد مسعود ریاعی کاملا در این زمینه هستند.
مخصوصا کتاب “چند تکه ابر و کیمیاگری باطنی” که در سایت موجود هست.
موفق باشید
دست حق نگهدارتان