پازل به هم‌ ریختهٔ دنیا

پازل به هم‌ ریختهٔ دنیا

(1 امتیاز)
این دنیا همچون قطعات یک پازل بزرگِ بهم‌ریخته و درهم و برهم ‌است. اگر با چشمان مشاهده‌گرت بنگری خواهی‌دید که کمتر کسی و کمتر چیزی بدرستی بر سر جایش قرار گرفته است. و دقیقاً از این روست که همه در حال رنج کشیدن‌اند. هر کدام به نوعی. ذهن محدود آدمی قادر به چیدمان درست قطعات این پازل زنده و متحرک نیست. بسیاری از حُکَما در طول تاریخ تا آنجا که ‌توانستند تلاش‌شان را کردند و تئوری‌ها و نظریات گونه‌گون دادند، اما همچنان که وضع دنیای امروز را می‌بینی هیچکدام به نتیجه مطلوب و غایی نرسیدند. زیرا یک شخص هرچند حکیم و فرزانه باشد در طول عمرش فقط قادر است چند تکه از این پازل بزرگ را بدرستی کنار هم بچیند. حال آنکه قطعات دور و نزدیک آن، بی‌شمار و لا تُعَدُّ و لا تُحصَیٰ است که هر کدام بر دیگری تأثیری زنده و غیرقابل انکار دارند. چیدمان درست و غایی، فراعقل می‌طلبد. پس به ناچار سالک فرزانه این دنیای بهم‌ریخته و غیرقابل‌اعتماد و افسارگسیخته را ذهناً رها کرده و به هیچ‌چیزش دلخوش نمی‌شود، تا بتواند با خودشناسی جایگاه حقیقی خویش را بیابد و به عبارتی قطعات وجودیِ خودش را درست چیدمان کند. چه او دریافته است که در این فرصت اندک باید روی خودش کار کند تا جهانی قابل تحمل‌تر داشته باشد. پس به دیگران نیز توصیه‌اش همین است. باید بتوان با یافتن جایگاه حقیقی‌خویش روی پایِ خویش ایستاد. و این همان قیامت خاص سالک و رستاخیز اوست. او باید بر فطرت الهی‌خویش قائم شود اگر می‌خواهد رنج مضاعف نبرد. از این منظر می‌توان گفت که قیامت عام که در ادیان و مذاهب مختلف بدان اشاره گشته به واقع درست قرار دادن تمامی قطعات ریز و درشت این دنیای گسترده و بهم‌ریخته و رنج‌آور است. آن قیامت به واقع زنگ پایانِ غلط بودن و غلط زندگی کردن است. و این کار خدای حق است. کار دانای غیب و شهود است. زیرا تنها اوست که ذاتاً و ازلاً می‌داند که قطعات این پازل زندهٔ افسارگسیختهٔ دنیا نام گرفته که موجودیتش را جدای از “حق” پنداشته، چگونه به طرفة‌العینی بدرستی بر سر جای خود قرار خواهد گرفت.

مسعود ریاعی
اشتراک گذاری این مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید