موجودات فرا طبیعی و ارتباط با آنها

(1 امتیاز)

منظور از موجودات”غیر ارگانیک” ، موجوداتی است که چـون بشـر دارای کالبد مادی نیستند. آنها دارای کالبدی انرژیـک انـد. در واقـع در اطراف ما موجودات زنده بی شماری زنـدگی می‌کنند کـه یـک نمونـه آن موجـودات ارگانیـک، یعنـی موجـوداتی هسـتند کـه دارای جسمیت و کالبد مادی می‌باشند. اما بخش قابل توجهی از موجودات زنده، در عالم موجودات غیر ارگانیک که یک جهان انرژیک است، بسر می‌برند. برخی این عالم را برزخ، یا عالم مثال دانسته اند. زیرا حـد واسط دنیا وآخرت است. در اینجا، هم ماده است هم شکل و تصویر، اما در آنجا مـاده نیسـت آنچنانکه در اینجاست. اما شکل و تصویر وجود دارد. آن عـالمی اسـت لطیف براساس انرژی. به آن عالم اثیری یا اختری نیز می‌گویند. موجودات غیر ارگانیک، زنده هستند یعنـی دارای حیـات، آگـاهی و هوشمندی می‌باشند. این موجودات از آنجا که چون آدمـی کالبـدی ثقیل و مادی ندارند و از محدودیت‌های تـن، عـاری می‌باشند، از نظر نوع زندگی، سرعت، قدرت، حرکت، میزان آگاهی، حوزه دیـد و ادراک، کاملاً متفـاوت می‌نمایند. بـا ایـن حـال آنهـا نیـز دارای محدودیت‌هایی هستند و ایـن محدودیت‌ها متناسـب بـا وضـعیت وجودی آنهاست. موجودات غیر ارگانیـک نیـز انـواع متنـوعی دارنـد. یـک نـوع آن در فرهنگ دینی بنام جن شناخته شده است. البته اگر جـن را بـه معنای اخص بگیریم، در این صورت” غیر ارگانیـک” اعـم از جـن خواهد بود. موجودات غیر ارگانیک را در فرهنگ گذشته “صیاصی معلقه” می نامیدند زیرا می‌دانستند که آنها محلی بنـام کالبـد جسـمانی مـادی ندارند پس” معلقه” فرضشان نموده اند و از آنجا که دارای وجودند و در موجودیتشان وحدت و هماهنگی و حصار است به “صیاصـی” نسبت داده اند. عالمی چون ملاصدرا آنها را تحت عنوان” صور مثالیـه” آورده و بـه سه دسته کلی تقسیم می‌کند. یکی ”ملائکه ارضیه” که چنانکه از نامش پیداست این گروه در فعل و انفعالات موجودات زمینی شرکت دارند. دیگـر” ملائکـه سـماویه” که مامور تدبیر و تاثیر بر اجرام و انرژی‌های کیهانی شناخته شده اند و گروه سوم را تحت عنوان” ملائکه مقرّبین” نام می‌نهد کـه اینـان کاملاً متوجه ذات حق تعالی هستند زیرا جز به خداوند و اراده الهی به چیز دیگری اهمیت نمی‌دهند.

دسته بندی‌های دیگری نیز از قدیم الایام وجود داشته کـه براسـاس مفید یا مضر قلمداد کردن موجودات غیر ارگانیک زمینی شکل گرفته است. از جمله اینکه آن دسته از موجودات غیـر ارگانیـک کـه باعـث مکارم اخلاق و اعتدال مزاج و رفتار می‌شوند”پری” و آن دسته که موجب از هم پاشیدگی و انحراف مزاج و خروج از اعتدال و سبب رفتار قبیحه می‌گردد” دیو” نامیده شده اند. عده ای دیگر نیز آن دسته از موجودات غیر ارگانیکی که در اطراف ما زنـدگی می‌کنند را بـه ارواح بـادی، آبـی و نـاری تقسـیم بنـدی نموده اند. در اینجا از این تقسیم بندی‌ها بـر هـر اسـاس کـه باشـند صرف نظر کرده و به برخی از ویژگی‌های موجـودات غیـر ارگانیـک می‌پردازیم. موجودات غیر ارگانیک، جاودانه نیستند آنها نیز چون بشر دارای اجل و سرآمدند. اما عمر آنان طولانی‌تر گـزارش شـده اسـت زیـرا بشـر بخاطر ثقیل بودن کالبد مادی اش در معرض اصطکاک‌های بیشـتری قرار گرفته و طبعاً فشارهای عدیده ای را متحمـل می‌گردد. بـوعلی ســینا نیــز عمــر اینــان را در اشــارات اش طولانی‌تر عنــوان کرده است.

برخی از موجودات غیر ارگانیک، توانایی جابجا کردن اجسام ثقیـل و مادی را دارند. و اگر اذن داشته باشـند ایـن کـار را بـه راحتـی و در کسری از ثانیه به انجام می‌رسانند. آنچنانکه قرآن درمورد جابجایی تخت بلقیس و مـوارد دیگـر شـهادت داده است. البته این نکته چیزی جادویی نیست بلکه از آنجا که اصل ماده، انرژی است و اینان نیز دارای کالبد انرژیابی اند، این کار سـهل، و آسان است.  در حکومت سـلیمان (ع)، خداونـد انـواع موجـودات غیرارگانیک را به خدمت او در آورده بود و آنها از هر نوع، مجبـور بـه اطاعت از فرامین سلیمان نبی (ع) بودند.  موجــودات غیــر ارگانیــک یــا غیــر جســمانی نیــز تغذیــه دارنــد.  برخی از آنان از” بوئیدن” تغذیه می‌کنند.  بوئیـدن مـواد مغـذی از جمله غذاهای انسانی برای آنها نوعی طعام است.  در برخی از احادیث نیز به این نکته اشاره شده است.  به هـر حـال ایـن دسـته بـه “بو” حساس اند.  به برخی از بوها جـذب می‌شوند و از برخـی بوها می‌گریزند. سوزاندن بخورها، عودها و جاری کردن رائحه های مختلـف از قـدیم الایام بدین سبب بوده است. ابـن عربـی در “فتوحـات مکیـه”  می گوید، جنگ‌هایی بنام “زوبعه” مـا بـین ایـن گـروه ازموجـودات غیـر ارگانیک واقع می‌شده که با بوهای مضـر یکـدیگر را از پـای در می‌آوردند. برخـــی از موجـــودات غیـــر ارگانیـــک دارای مؤنـــث و مذکرنـــد و خانوادگی و یا بصورت قبیله ای زندگی می‌کنند. البتـه برخـی دیگـر مؤنث و مذکر را یکجا در خود دارند و هنگام ازدیاد نسل خود را تکثیر می‌کنند. نوع اعلی ی موجودات غیر ارگانیک از” آگاهی” تغذیه می‌کنند. برای این نوع،” آگاهی” دارای نور و انرژی بسیار لطیفی است که با تغذیه از آن قوت می‌گیرند. عده ای از موجودات غیر ارگانیـک، اهـل مـزاح و بازیگوشـی انـد و از اینکه سر به سر نوع بشر بگذارند لذت می‌برند. ایجاد ترس براسـاس سر و صدا، جابجایی برخی از اجسام، و یا تصویر سازی بصورت شبح از جمله‌ی این بازیهاست. البته اینان تا چراغ سبز به آنها نشـان داده نشود دست به این کارها نمی‌زنند. اما نوع برتر ایشان هیچگاه خود را به این هجویات سرگرم نمی‌کنند. آنها کارهای مهمتری در روند هسـتی بعهـده دارنـد. نـوع متعالی‌تر موجودات غیر ارگانیک فقط با افراد خاص از نوع بشـر ارتبـاط برقـرار می‌کنند و آن هم بخاطر ماموریت یا منظوری ایجاد می‌گردد.

هـر چه باشد بدون” اذن الهی” این کار صورت نمی‌پذیرد. زیـرا میـان نوع بشر و موجودات غیر ارگانیک حجابی اسـت کـه هـیچ کـس حـق ندارد بدون اذن، وارد قلمروی دیگری گردد. جز این باشـد مسـئول و مستحق تنبیه و مجازات گشته و حتی ممکن است بـه اسـیری بـرده شود. برخی کسانی که از مجانین گشته اند از جمله این افرادند. بخشی از موجودات غیر ارگانیک، در جوار انسان زندگی می‌کنند. البته اینان مزاحمتی برای نوع بشر نداشته و غالباً خود را بـر او ظـاهر نمی‌کنند. بخشی دیگر از نوع بشر فاصله گرفته و در جاهای خلوت و دور دست بسر می‌برند. برخی اینان جزو آگاه‌ترین موجودات غیر ارگانیک محسوب می‌شوند و بیشتر در جاهایی مثل برخی از کوه‌ها، غارها، سرچشمه‌ها وبیابانهای دور دست مستقر گشته اند. اگرآدمی با “اذن” با یکی از اینان مرتبط گردد بدون شک از آگاهی‌های غریبی برخوردار خواهد شد و بالطبع نوع نگرش و بینش اش نسبت به هستی دگرگون می‌شود. برخی دیگر نیز زندگی زیر زمینی را با بافت وجودی شان سازگار دیده و به آنجا خزیده اند. موجودات غیرارگانیک دارای کالبدی انرژیایی اند و چون بخواهند و اگر اجازه داشته باشند می‌توانند خـود را بـه شـکل بشر یا حیوان یا اجسام دیگر ظاهر کنند. آنها مقلدان خوبی هستند کافیست یک شیء یا یـک کـس را ببیننـد آنگاه براحتی می‌توانند خود را به همان شکل درآورند.

در بین موجودات غیر ارگانیک یا غیـر جسـمانی، خیـر و شـر وجـود دارد. برخی از آنان در خدمت جریان شر قرار دارند کـه بـه شـیاطین موسومند و برخی در جریان خیر سیر کرده و از اهل ایمان قلمداد می شوند. در این جهان‌های سـفلی، هـر دو جریـان خیـر و شـر دارای تـوان و اقتدارند. اما هر چه به طرف اسفل حرکت کنیم تـوان نیروهـای شـر بیشتر و چشمگیرتر جلوه می‌کند. حال آنکه چون به طرف عالم لطیف‌تر سـیر کنـیم نیروهـای الهـی و جریان خیر، چشمگیرتر خواهند بود. این دو جریان به اذن پروردگار آسمان‌ها و زمـین، همـواره در تضـاد و تعارض اند تا چرخ هسـتی بـه گـردش در آیـد. حاصـل ایـن تضـاد و کشمکش، تکامل انواع را در پی دارد. غیر از این دو گروه، که دائماً درگیر به نظر می‌رسند گـروه سـومی هستند که به گروه” ناظر” یا داوران موسوم اند. کار اینان نظارت بـر هر دو جریان است. برای این عده، عدالت ترسیم شـده از آسـمان و رعایـت قاعـده بـازی اصل است نه چیز دیگر. اینها که گفـتم بـرای چشـمان بسـته چـون خرافات به نظر می‌رسد. اما حقیقت دارد و عقول عالیه از این حقایق مطلع اند. گروه” ناظر” یا داوران، نیروهای هر جریانی را چه خیر و چـه شـر، نظارت کرده و چون هر کدام از آنها از حریم خود پا فراتـر گذاشـته و قوانین و مقررات وضع شده درهستی را نادیده انگارنـد، محکـوم و در صورت لزوم تنبیه می‌نمایند. جریـان حـق، جـز از حـق نبایـد بهـره بگیرد و جریان باطل نیز تنها می‌تواند با وسوسه و اغوا کردن، دسـت به فریب بزند. و زور و اجبار منع شده است. کسی حق ندارد نه کسی را به زور به بهشت ببرد نه به جهنم بکشاند. گاه درگیری این دو جریان در پشت مرزهای ماده چنـان قدرتمندانـه شکل می‌گیرد که آثـار آن در جهـان مـادی، در شـهر و در برخـورد آدمیان با یکدیگر بخوبی مشهود می‌شود. هرکسی با موجودات غیر ارگانیک در ارتباط است منتها اغلب مردم از این روابط بی اطلاع اند. این روند هستی است و چرخ گردون اینگونـه به چرخش ادامه می‌دهد. اما قلیلی در هر دوره از این ارتباط مطلـع اند. آنچه حائز اهمیت است این است که ارتباط (خود سرانه) با موجودات غیر ارگانیک، خطرناک و گاه جبران ناپذیر است. آنهایی که وسوسـه شده اند که با مشتی اوراد و اصطلاحات ازکتب غریبه، به قلمرو آنـان وارد شوند به واقع ندانسته خود را اسیر ساخته اند زیرا موجودات غیـر ارگانیک از آدم چشم بسته، بسیار آگاه‌تر است و بی شک آدمی را به بیگاری کشانده و از انرژی اش بهره مند می‌گردند. ارتباط فقط با اذن استاد الهی میسر است غیر از این باشد یک دام باطنی است. اما اگر ارتباطی با” اذن” بر قرار شد اولین قدم آن است کـه شـخص منتخب، نباید ترس و واهمه ای به دل راه دهـد. البتـه اضـطراب در نوبت‌های اول، طبیعی است اما باید بسـرعت زایـل شـود. زیـرا ایـن انسان است که خلیفه الهی شمرده شده است. موضوعیت این گونه روابط،” آگاهی” است و آگاهی بـه نوبـه خـود “اقتدار” می‌آفریند. پس جـا دارد کـه در همـان قـدم اول، حـوزه امتحانی ترساندن شکل گیرد. آنکه بترسـد نـه تنهـا خـود را محـروم نموده بلکه بی آنکه بداند بخشی از انرژی خود را واگذاشته و میدان را ترک نموده است. گاه برخی از موجودات غیر ارگانیـک، القـاءاتی می‌کنند کـه تـو را متوهم ساخته و تصور می‌کنی شخصی مهم یا تافته جـدا بافتـه ای. اینها همه از همان حوزه‌های امتحانی است که برای شناخت تو بر پـا می‌گردد. پس هوشیاری و درایت، اساس کاراست. زیرا خود بـزرگ بینــی و اینکــه قائــل شــوی کــس بزرگــی هســتی، رابطــه را

می‌شکند. موارد امتحانی براساس شهوت، قـدرت و ثـروت از دیگـر مواد امتحانی است که به موقع بر پا می‌شود. نکته دیگر در این ارتباط آن است که تو نباید وعده ای بدهی که قادر به انجام آن نباشی. طموح و بلند پروازی، کار خرابی اسـت و عـدول نکردن از حق نیز اساس کار است. گـــاه از ســـوی موجـــودات غیـــر ارگانیـــک هجمـــه ای صـــورت می‌گیرد و این بخاطر عیارسنجی شجاعت و لیاقـت توسـت.

ناگـاه در جــــایی یــــا شــــبی خــــود را در میــــدان نبــــرد احســــاس می‌کنی، سخت و طاقـت فرسـا. نبایـد از میـدان بـدر رفـت. یـک سالک، مبارز هم هست. تلاوت قرآن در اینگونه موارد بسیار کارساز است و این به تجربه دیـده شده است. در این جنگ و ستیزهای فراتر از مـاده، گـاه پیـروز می‌شوی گاه شکست را تجربه می‌کنی. گاه اسـیر می‌شوی، گـاه بـه اسیری می‌بری. من وجهی از قرآن را در میـادین قتـال و مبـارزه در رابطه با موجودات غیر ارگانیک دیده ام. به ویژه آن آیاتی که ضـمایر آن بدون مرجع ظاهر است. باید به” هُم” و” کُم” ها دقت کرد. آنچه بیشتر منظور نظر بود موجودات غیر ارگانیک زمینـی بودنـد نـه موجودات فضایی. موجودات فضایی یعنی آنان کـه بـه عـوالم غیـر از زمین متعلق اند خود بحثی مجزا دارد. اینان نیـز از مخلوقـات خـدای یگانه اند. هیچکس جنود خدا را احصاء نکرده است. آنچه مهم اسـت این است که عوالم متعددی درهم تنیده شده اند. اما برای بشرِ خام چشم فقط یک عـالم، ظـاهر اسـت و عـوالم دیگـر ناپیداست. بی شک هر عالمی موجودات خویش را دارد و هر چـه بـه اعلی سفر کنیم این موجودات لطیف‌تر و قدرتمنـدتر بـه نظـر می‌رسند. انسانی که به مقام دیدن نائل می‌شود “بصیر” خوانـده می‌شود. چنین انسانی علاوه بر اینکـه توانـایی آن را دارد کـه جـوهره اشـیاء و پدیده‌ها را ببیند، می‌تواند جهان‌های دیگر را با بصیرت به مشاهده بنشیند. منظور از دیدن، یک رؤیت تخیلی و یا یک ادراک قلبی نیست، بلکـه منظور از دیدن، خود دیدن است. تصویر است که از مقولـه” نـور” جدا نیست.” مصور” برایت تصویر سازی می‌کند و تو می‌بینی و تصـویر را می‌گیری. پس آنانی که نتوانستند بحث رؤیت و تصویر را فهـم کننـد رو به توجیه ادراک قلبی و دریافـت اشـراقی آورده انـد. خیـر، بحـث از دیدن و تصویر است. ادراک قلبی و اشراقی چیز دیگری است.

من از روند و چگونگی ساختار این رؤیت مطلع نیسـتم. فقـط ایـن را می‌دانم پس از اتفاقی مرمـوز بـا همـین چشـمانت بـه مشـاهده می‌نشینی. از دیگر اموری که در این مدرسه باید آموخـت ایـن اسـت کـه کالبـد رؤیائی ات را بیابی و بر آن مسلط شوی. آنکه این نکته را بیاموزد می‌تواند با کالبد رؤیائی اش که غالباً به شکل همین کالبد جسـمانی اش می‌باشد، سفر کرده و به مشاهده بنشیند. ایــن چنــین شخصــی بــا کالبــد رؤیــائی اش، کســب آگــاهی می‌نماید. و در بسیاری از مواقف حضور بهم می‌رساند. صـاحبان روح‌های بـزرگ، ایـن توانـایی را دارنـد کـه در برخـی از اجتماعات با کالبد رؤیایی خود حاضر شوند و حتـی سـخنرانی کننـد. این کار چنان با دقـت و ظرافـت انجـام می‌شود کـه کمتـر کسـی مشکوک می‌گردد. شاید فقط قلیلی از سالکان بفهمند کـه ایـن ولـی خدا یا استاد الهی با کالبد رؤیـائی اش حاضـر گشـته اسـت. گـاه در چنین مواردی عده ای از اصحاب خاص به دور استاد الهی حلقه زده و مانع از دست زدن دیگران به او می‌شوند. زیرا کالبد رؤیایی از جـنس انرژی است و هنگام دست زدن، گوئی دستت در حوزه ای از جریـان انرژی فرو می‌رود. البته حوزه انرژیایی چنین کالبـدی آنچنـان قـوی است که بعید است غریبه و نامحرمی بتواند بیش از حد به آن نزدیـک شود. این چنین استادی می‌تواند بـا کالبـد رؤیـایی خـویش بـه رؤیاهـای سالکان وارد شده و دست به تعلیم آنان بزند. و یا درعوالم دیگر آنها را راهنما باشد. روح، دارای قدرت خلاقه است و همچنان که می‌تواند عـالم رؤیـا را بیافریند توانایی آن را دارد که کالبد رؤیائی را نیز بر پا نماید.

برای اینکه بتوانی ببینی باید” قصد” دیدن کنی. ایـن شـروع کـار است و بهترین شروع همراه شدن با یک استاد است. هـر چنـد دیـده شده عده قلیلی بدون استاد ظـاهری” دیـدن” را آموختـه انـد ولـی بدون شک همان‌ها نیز برخوردار از راهنمائی‌های استاد درون بـوده اند. علم دیدن یکی از شریف‌ترین علوم باطنی است و آنکه این نتوانـد کـور باطنی نام دارد. برای دیدن، باید دریافت که جهان پیرامون ما، قبل از هر چیـز یـک جهان انرژیک است. و ماده آنگاه شکل می‌گیرد که این انرژی‌ها در وضعیتی هماهنگ، در بند یکدیگر شده، غلیظ گشته و نمود پیدا می‌کنند. اگر انسانی بتواند قبل از رؤیت ماده، بافت انرژیایی آن را ببیند مقدمات لازم برای ورود به عالم دیـدن را کسـب نمـوده اسـت.

ایـن جهان دیدنی، یک جهان واقعی است که فیزیکدانان نیز به آن اذعـان داشته اند. جهان مادی، پر از سوراخ‌ها و شکاف هاست. یـک جسـم مـادی هـر چقدر هم سخت باشد باز فضای خالی ما بین اجزای زیر اتمی اش بـه مراتب وسیع‌تر از نقاطی است که پر به نظر می‌آید. نیروی فکر که به آن نیروی” تی” گفتـه می‌شود بـه عنـوان یـک نیروی لطیف به راحتی می‌تواند از هرگونه ساختار اتمی اجسـام گـذر کرده و باعث تغییر و تحول گردد. از جمله از نیروها، نیـروی کـار آمـد و در عـین حـال بسـیار لطیـف “حیات” است که در بستر هستی همواره درجریان است. صید ایـن نیرو که مملو از آگاهی مستمر است در جهـت رشـد آدمـی وبـه یـژه درقلمرو دیدن، ضروری است. همه به نوعی از این نیرو بهره مندند. اما آنکه آگاهانه به حیات خواری دست می‌یازد، تـوان و آگـاهی اش با دیگران غیر قابل قیاس است. بنظر می‌آید عظیم‌ترین نـیرو، “نیروی ساکن” و آرام گرفته است. این نیروسـت کـه بـه نیروهـای متحرک دیگر، توان جریان داشتن می‌دهد. دسـتیابی بـه چنـین نیروی مرموزی، توان فوق العاده ای برای صاحب آن ایجاد می‌کند. تاکنون کسی از ذات و چیستی آن سـخن فرمـول واری بیـان نکـرده است اما بی شک همه بزرگان به وجود آن نه تنهـا معتقدنـد بلکـه بـا تمام وجود آنرا حس می‌کنند.

آرامش حقیقـی نیـز در کنـار چنـین نیروی اعجاب برانگیزی میسر می‌گردد.” ثابت “.

موجودات غیرارگانیک بخاطر اختلاف بافت کالبدی شان با نـوع بشـر، برای مردمان قابل رؤیت نیستند و بنظر می‌رسد بـرای قابـل رؤیـت شدن باید تغییراتی صورت پذیرد. این تغییر یا در فرکانس انـرژی کالبـدی آنهاسـت یـا تغییـر در بافـت ادراکی بشر، و یـا هـر دو می‌باشد. بهـر حـال جهـت رؤیـت بایـد هماهنگ و هم فاز شوند. در بسیاری از موارد مشاهده شده است که این هماهنگی در” صـدا” به وجود می‌آید. لذا صداها شنیده می‌شوند اما رؤیتی در کار نیست. بهر حال شنیدن” صدا” نیز برای سالک حق جـو، یـک امتیـاز در خور توجه است اما بحث ما همچنان در باب دیدن است. انسانی که به مقام دیدن نائل می‌گردد جهـان در نگـاه او تغییـرات اساسی می‌یابد. او دگر آن کسی نیست کـه قـبلاً بـوده اسـت. پـس سخت‌ترین کار برای این عده، زمانی است کـه بخواهنـد بـه زنـدگی عادی قبلی خود برگردند. اما آنها ناچار از این بازگشت اند زیـرا در غیراینصـورت زنـدگی مـادی شان به ویژه در حوزه ارتباط با دیگران دچار اختلالات خواهد شد. لذا برای اینکه انگشت نما و رسوا نشوند باید به ایفای نقش عـادی بـودن بپردازند. و خـود را از نگاه‌های کنجکـاو و فضـول دیگـران، مصـون بدارند.

گاهی آنان برای اینکه شـک دیگـران را بکلـی زایـل کننـد بـه شـیوه ملامتیون رفتار می‌کنند و دست به اقدام و یا وانمود به اقـدام کـاری می‌کنند که نامحرمان را از دور خویش بتارانند. بهر حال برای” دیدن” باید از برخی چیزها چشم پوشید تـا رؤیـت شریف‌تر حاصل گردد. این قـانون حـذف و اضـافه، پـر و خـالی، یـک قاعده علمی عملی است که صاحبان دیـده، همـواره آن را بکـار می‌گیرند. آنچه واضح است این است کـه مـا در مـورد صـاحبان دیـده، سـخن گفتیم نـه مـدعیان دروغـین آن. مـدعیان دروغـین در بسـتر تـاریخ همیشه وجود داشته و دارند. قصد آنان سوء استفاده هر چه بیشـتر از نوع بشر است. آنان بدنبال استحمار و استثمار دیگرانند. پـس خـالی از هرگونـه حقیقـت بینـی انـد. امـا صـاحبان دیـده نـه تنهـا هـیچ چشمداشتی از دیگران ندارند بلکه حاضرند از امکانات خود بذل نموده تا دمی از تیر نگاه و توجه دیگران امان یافته و به خلوت خـویش وارد آیند.

جنیان را اساتید عصر حاضر، موجودات غیرارگانیک خوانده اند. منظور از غیرارگانیک، آن موجودی است که جسمیت ندارد. دارای فیزکالیته سخت نیست.

انسان دارای فیزیکالیته سخت است. از خاک است. اما جنیان، از جنس انرژی اند. ناری اند و آتش از خاک لطیف‌تر است. برای همین است که براحتی به چشم نمی‌آیند. نه اینکه نیستند، نه اینکه توهم اند، آنها وجود دارند، هستند، زنده اند. دیدن آنها نیازمند انرژی قابل توجه ایست. این انرژی را یا باید بیننده تأمین کند و یا خود آنها. و آنها قدر انرژی را می‌دانند و بندرت چنین کاری می‌کنند مگر آنکه امر مهمی در کار باشد. آنها به اندازه قابلیت‌هایشان، هوشمندند. زاد و ولد دارند. منتها از جنس انرژی اند. موجوداتی انرژیایی. از آنجا که جسمیت سخت ندارند، قابلیت جابجایی فوق العاده ای دارند زیرا این جسم سخت است که در معرض اصطکاک است. آنها در معرض چنین اصطکاکی نیستند. گذر از موانع سخت برایشان آسان است و بسرعت عمل می‌کنند. آنها انواع دارند همچنانکه انسان‌ها انواع دارند. قدرتمندترینشان در مناطق بکر طبیعی و دور از دسترس انسان‌ها زندگی می‌کنند. برای همین است که سالکان بیشتر به مناطق بکر طبیعی که دور از محیط‌های انسانی است می‌روند. زیرا این نوعِ قدرتمند و آگاه، برخوردار از انرژی نابی هستند که فضا را از وجودشان متأثر می‌کنند. بیشتر آنان، سالکان شجاع را پذیرایند و به چشم مهمان نگاه می‌کنند. نوع دیگرشان که نزدیک به آدمیان اند، چون اشباح بی آزارند. اینها بیشتر در اطراف آدمیان و گاه در منازلشان ساکن اند. کار به چیزی ندارند، فضولی نمی‌کنند فقط زندگی خودشان را دارند. اما نوع دیگری است که آنها نیز گاه در اطراف برخی از آدمیان پرسه می‌زنند و آزار رسان اند. اما تعداد اینگونه از جنیان نادر است و در همه جا یافت نمی‌شوند. از اینکه سربسر آدم‌های ترسو بگذارند لذت می‌برند. گاه اشیاء را جابجا می‌کنند، تا توجه بیشتری جلب کنند. برخی از آنها بدنبال انرژی اند. جذب انرژی لطیف برایشان مهم و حیاتی است. برای همین در مواقفی برخی را می‌ترسانند زیرا با ایجاد ترس و لرز، تو دفعتاً بخشی از انرژی لطیف خود را آزاد می‌کنی، و آنها نیازمند چنین انرژیی هستند. برای همین همواره به سالکان توصیه شده است که در سلوک نباید بترسند. ترس یعنی واگذاری بخشی از انرژی. انرژیی لطیفی که ذی قیمت است و نباید آن را مفت از دست داد. اگر نترسی، آنها تو را بزودی رها خواهند کرد زیرا می‌فهمند که از تو به آنها انرژی یی نخواهد رسید. و ناچار برای جذب انرژی به جای دیگری رهسپار خواهند شد. اما اگر بترسی، تا وقتی که بتوانند انرژی‌های تو را بمکند، نزدت می‌مانند. این موجودات غیرارگانیک از آنجا که هوشمندند، خیر و شر دارند. درست مثل انسان‌ها. صالح و غیر صالح دارند. برخوردار از “اختیار” اند. می‌توانند به حقیقت ایمان بیاورند یا نیاورند، درست مثل انسان‌ها. و از این روست که قابل محاکمه اند. تشویق پذیر و تنبیه گریزند. طعام مخصوص خود را دارند و از آنجا که لطیف اند شامه شان جذب طعام می کند. این موجودات انرژیایی، چون جسمیت سخت ندارند از امراض و بیماری‌های جسمی بدور اند و برای همین نسبت به انسان دارای عمری طولانی ترند. اما برایشان مرگ هست. مرگشان آنگاه است که انرژی شان بکلی زایل شود یا به چیز دیگری تبدیل گردد. اینان نیز زمینی اند و جز سالکانشان، نمی‌توانند از زمین بیش از اندازه دور شوند. به تعبیری دیگر، نمی‌توانند در طبقات آسمانی به دلخواه سفر کنند. برخی از اهل ایمانِ این موجودات انرژیایی، بصورت خودانگیخته در خدمت اولیاء و بزرگان بسر می‌برند. اینان از آگاهی‌هایی که در کلام اولیاء موج می‌زند بهره مند می‌شوند.

از قدیم الأیام بسیاری از انسان‌های طماع و قدرت طلب، بدنبال در اختیار گرفتن این موجودات هوشمند انرژیایی بوده اند. آنها به انواع شیوه‌های جادویی از جمله استفاده از برخی اوراد، طلسم‌ها، بخورها و نیز قربانی‌ها متمسک می‌شدند تا لاأقل یک یا چند تن از آنان را به خدمت بگیرند. اما آنها نمی‌دانند که در نهایت خود اسیر آنان گشته اند. موجودات غیرارگانیک مفت کار نمی‌کنند. دستمزد کلان دارند. انرژی ناب می‌خواهند. قربانی می‌طلبند! و چنین ارتباط‌هایی را قرآن کریم مذمت فرموده است. یک انسان آزاده، یک انسان مخلَص، باید در هر مرحله از سیرش فقط توجه به ذات حق تعالی داشته باشد. او کسی را اسیر نمی‌کند. به خدمت نمی‌گیرد. جز این باشد سالک حق نیست یک حقه باز است. برای سالک حق، توجه به غیر، شرک است. او تمام آگاهی‌ها و توانمندی‌هایش را از ذات حق تعالی دریافت می کند. از منبع می‌نوشد. از چشمه خویش.

منابع:

کتاب مدرسه نامتعارف نوشته ی مسعود ریاعی

کتاب تفسیر رهایی نوشته ی مسعود ریاعی

اشتراک گذاری این مطلب:

این پست دارای 12 نظر است

  1. میخائیل

    جنیان از آتش نیستند . آنها جسم خاصی هستند که به صورت ذهنی قابل دیدن و لمس هستند البته حتا در بیداری کامل اگر در شرایط خاصی قرار بگیرید فیزیک دارند یعنی فیزیک آنها طوری است که اگر شرایط فراهم باشد به صورت جسم هم ظاهر میشوند بعضی مواقع مه مانند هستند . روح هم جسم دارد اما جسمش ترد است و فقط در عالم ذهنی ظاهر میشود و به هر شکل انسانی در می آید اما جن ها فقط با قیافه خودشان ظاهر میشن و و و …

  2. زهره اشعری

    جنیان از آتش و دود هستند و قابل رویت هستند اگر لازم باشد شما آنها را ببینید.مخصوصا زمانی که برای شما تسخیر شده باشند برای انجا جادو خود را به شما نشان می دهند.

  3. مهدی محمد نفری

    با سلام، جنیان یا موجودات فرا طبیعی موجوداتی از جنس انرژی هستند و بخاطر نداشتن جسم ارگانیک راحت پرواز می‌کنند و حتی به درون جسم ما نفوذ کرده و از انرژی مواد جسم ما مصرف می‌کنند و بخاطر همین است که معصومین علیه السلام گفتن قبل از خوردن غذا بسم الله بگویید تا آنان از انرژی غذای شما استفاده نکنند و در شروع هر کاری باید بسم الله گفت تا از گزند آنان در امان باشیم و سوره های معوذتین موقع خوابیدن خوانده شود آنان در خواب شما نمی توانند تصرف کنند

  4. زعفر جنی

    من خودم جن هستم .این هایی که گفتید درست نیست .

  5. مهسا

    اونیکه که گفته من خودم جن هستم 😄 میشه بیاد راجب خودش توضیح بده و بگه چجوری از دستش در امان باشیم😄 با تشکر از جن گرامی

  6. مهدی

    من‌خودم‌اشنائی‌کامل‌باجن‌ها‌دارم‌وباهاشون
    تومقاطعی‌زندگی‌کردم‌درخلقت‌اونهابدوشک‌از
    اتش‌استفاده‌شده‌همانطورکه‌درخلقت‌ما‌ازخاک
    استفاده‌شده.رابطه‌باجن‌دادوستدهست‌واصلا
    رابطه‌یکطرفه‌وجودنداره

  7. مهدی

    اون‌‌دوستی‌که‌خودش‌روجن‌معرفی‌کرده‌قصد
    مزاح‌داشته.جدی‌نگیریداین‌حرف‌های‌غیرمنطقی
    رو

  8. حسین

    سلام
    من مدتیه راجب این موجودات تحقیق کردم و به آخرین چیزی که رسیدم این بوده که این موجودات کاملا از انرژی نیستن بلکه جسم اونها متشکل از حالت چهارم ماده یعنی پلاسما یا همون گازهای غیر خنثی هستش که بر اساس ماهیت موج گونه پلاسما مانند امواج الکترومغناطیس حرکت میکنن و میتونن روی امواج دیگه از جمله امواج ذهنی ما تاثیر بذارن

  9. Newton hussaini

    حرفی خاصی ندارم فقد تازه شروع کردم به جمع آورئ معلومات در مورد موجودات غیر اورگانیک
    از وقتی فهمیدم ک این سریال های ک پیش از این تخیلی فکر میکردم واقعیت بود میتانه زندگیم خیلی هیجانی شده 😅 فقد میخواهم ببینمشان😐

    1. صافّون ★
      صافّون ★

      با درود
      در ابتدا فقط تحقیق نمایید.
      و بدون داشتن استاد دانا و توانا در این زمینه به هیچ عنوان وارد این وادی نشوید.
      دست حق نگهدارتان

دیدگاهتان را بنویسید