رهایی از همهٔ ایدئولوژی‌های رنگارنگ

(2 امتیاز)
می‌دانی چرا انواع ایدئولوژی‌ها در طول تاریخ شکست خورده‌اند؟ زیرا در ذات هر ایدئولوژی شکست نهفته است! ایدئولوژی‌ها از هر نوع که باشند به واقع طرح‌ها و برداشت‌هایی ذهنی و ‌آیین‌نامه‌هایی محدود و معین‌اند حال آنکه جهان بیکران هستی و جریان ناب حیات در هیچ طرح و آیین‌نامهٔ ذهنی محدود و معینی جا نمی‌گیرد. ایدئولوژی‌ها کار ذهن بشری است. تمامی‌شان منبعث از احساسات و باورهای ذهنی‌اند. چه خود را آسمانی جلوه دهند یا زمینی، سیاسی باشند یا اقتصادی یا اجتماعی یا حتی روان‌شناسانه. و بارها گفته‌ام که ایدئولوژی، دین نیست [در مقاله‌ای مستقل فرق این دو را به تفصیل بیان کرده‌ام]. هر ایدئولوژی مبیّن یک چهارچوبهٔ محدود ذهنی و در نهایت یک ساختار تشکیلاتی است. حقیقت این هستی بیکران و پویا را نمی‌توان اینگونه شناخت، اینگونه محدود کرد، و با چنین برداشت‌های ذهنی مدیریت نمود. این جهان گسترده و ناشناخته، تن به مدیریت ذهن محدود و تاریک بشر نمی‌دهد. زیرا جهان با یک توصیفِ مشخص و محدود، شناخته نمی‌شود. جهان را توصیفات بسیار است و لایه‌های معرفتی فراوان دارد. و دقیقاً از این روست که هر ایدئولوژی سلطه‌گری در طول تاریخ محکوم به شکست است. ایدئولوژی‌ها به فراخور حال، دوره‌ای هیجانزده و با شعار نجات و رهایی می‌آیند و پس از چندی مأیوس و شکست‌خورده می‌روند و به آرشیو تاریخ می‌پیوندند. ای دوست، یک سالک حق، نظریه‌بافی و ایدئولوژی‌بازی را کنار گذاشته است. از این دام‌ها عبور کرده است. او در هیچ مرحله‌ از سلوکش وارد چنین بازی‌های خطرناک و مهلکی نمی‌شود. جز این باشد سالک حق نیست. بلکه بندهٔ برداشت‌های‌ خودش است. سالک حق کسی است که دارای ذهنی باز و شفاف و آزاد است. کسی است که سلوکش همواره بسوی آن بیکرانه مطلق ناشناختنی است که در وصف نمی‌گنجد. کسی است که در این مسیر رهایی از همهٔ بندها و اسارت‌سازی‌های ‌ذهن تاریک‌اندیش گذشته است. و یادت باشد که بندگیِ خدای مطلق، با رهایی از هر بندی محقق می‌شود. بی‌بندی و بی‌اتکایی به غیر خدا، بندگی و اتکا به خدای احد واحد است.

مسعود ریاعی
اشتراک گذاری این مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید