غالباً آنچه از بیرون به سراغت میآید، از درون خودت نشأت گرفته است. ریشهاش درونی است. اگر دچار فقر بیرونی هستی، این فقرِ درون است که خود را آشکار کرده و به تو ضربه میزند. اگر از ماجراهای زندگیات ناخرسندی، این تلخی نگاه خودت است که مرتب فرافکنی میکند و به آن دامن میزند. اگر کارهایت مدام به گره بر میخورد، در ذهنت گرههای فراوان است. اگر در زندگی احساس اسارت داری، از درون هنوز آزاد نشدهای. چیزی از بیرون به سراغت نمیآید مگر آنکه ریشهاش درونی است و از درون خودت سرچشمه گرفته است. درونت را از شک و تردید پاک کن، یقین و روشنایی سراغت میآید. باطنت را سرشار از خیرخواهی کن، با خیر و برکت روبرو خواهی شد. گرهگشای کار دیگران شو، گرهها از زندگیات رخت بر خواهند بست. بدان که تو همواره از درون، بیرون را هدایتگری. اتاق کنترلِ ماجراهای زندگیت درون خود توست. چه ظاهر تابع باطن است. آنچه درون است جاذب همجنس بیرونی است و “کند همجنس با همجنس پرواز”! پس اگر خواهان زندگیِ خوبی، درونت را آگاهانه بدست گیر و آن را از تاریکی و افسارگسیختگی به در آر.
مسعود ریاعی
آوا: سارا