‍ برج بابِل

(4 امتیاز)

عمری است که بسیاری از مورخان و باستان شناسان بدنبال برج عظیم بابِل و خرابه هایش می گردند. همان برجی که در عهد عتیق و کتب اساطیری از آن یاد شده است. آنها بدنبال تلی از سنگ و خاکند و گاه می گویند اینست و گاه آن. غافل از اینکه مراد از برج بابِل، خودِ دنیا و دنیاطلبی است. با دنیا و دستاوردهای دنیوی نمی توان به اقتدار خداوندی دست یافت. انباشته گری های دنیوی به اقطار آسمانها نمی رسند. بلکه این گذر از دنیاست که آدمی را به آسمانِ آگاهی واصل می کند. اهل برج بابِل، در هر دوره همان اهل دنیایند که تشنه ی قدرت اند. کسانی که بکارگیری هر طرفندی را -چه علمی و چه سحر و جادو و چه تعامل با جنیان- بر خود مجاز می دانند تا به قدرتی فراتر از آنچه دارند دست یابند. کسانی که دنیا را چاپیده اند و از انباشته های مادی برج ها ساخته اند و حال می خواهند نیروهای باطنی را هم در خدمت مطامع خود بگیرند. که البته این ناممکن است. زیرا مقدمه ی برخورداری از اقتدار باطنی، انباشته گری های دنیوی و هوا و هوس نیست. پس آن برج توهّمی ویران می شود و زبان هایشان نیز همچنان که در کتب وحیانی آمده، مختلف می گردد تا حتی یکدیگر را درک نکنند، چه رسد به آگاهی های آسمانی را. ای دوست، حقیقت برج بابِل، آن خرابه ها نیست. آن برج همین دنیاطلبی ها و انباشته گری ها برای رسیدن به قدرتی برتر است. این برج دوره به دوره بنا می شود، و البته در پایان همان دوره نیز ویران می گردد. زیرا چنین برجی توهّمی راه رسیدن به قدرت متعال نیست. عشق و تسلیم را دریاب، و از این برج و اصحاب آن حذر کن.

مسعود ریاعی

اشتراک گذاری این مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید