معنایی دیگر از یک حدیث نبوی
چه پنداشتهای در بارهٔ حدیث “المُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِنِ”(مؤمن آینهٔ مؤمن است)؟! بگذار از منظری دیگر با تو بگویم که این دو مؤمن یکسان نیستند! مؤمن
چه پنداشتهای در بارهٔ حدیث “المُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِنِ”(مؤمن آینهٔ مؤمن است)؟! بگذار از منظری دیگر با تو بگویم که این دو مؤمن یکسان نیستند! مؤمن
ما هیچ چیز را به یقین نمیدانیم اما طوری حرف میزنیم که انگار همهچیز را میدانیم. اکثر حرفهایمان در هوا و اغلب تصمیمات و اقداماتمان
هرگاه در رنج و چهکنم مفرَط قرار گرفتی بجای اینکه زانوی غم به بغل گیری، برخیز و سماعی رهاییبخش کن. در خلوت خود، بچرخ و
شجرهای است خاص که تمامی ادیان و مکاتب باطنی به آن اشاره کردهاند. از این شجره از این درخت باید بالا رفت و به ثمراتش
هر دین و مذهب و مکتبی خوارج متعصب خود را دارد. اینطور نیست که خیال کنی فقط اسلام دارای خوارج است. هم یهودیت هم مسیحیت
انسانها نیز همچون حیوانات به راحتی تسخیر میشوند. اینطور نیست که فقط حیوانات تسخیر شوند. کافیست یک کلمه یا فکری در ذهن آدمی کاشته شود
هر عقیده و باور متحجرانهای ابتدا بصورت یک فکر و خیال اولیه آغاز میشود و چون تکرار گردد روح شخص در آن تثبیت گشته، و
آنکه خود را تماماً در اختیار حق بگذارد و پیوسته تسلیم محض باشد، دائمالصلوة است. دائمالصلوة بودن بدین معناست نه اینکه شخص برود و از
۳۸۱- “اِنّی عَبدُ الله”(من عبد خدایم!) این بندگی، بالاترین مقام است. مقامی بالاتر از آن نمی شناسم. حتی مقام والای رسالت بعد از آن است، “عَبدُهُ
361- “اُولئِکَ الاَغلالُ فِی اَعناقِهِم”رعد؛ ۵(آن اَغلال، بر گردن هایشان زنجیر است!) اَغلال جمع غُلّ و از ماده ی غُلَل است. و آن به چیزی