از منظر سالکان اهل معرفت، علم شیمی یکی از مهمترین علوم الهی است. رد پایش را در همه جا می بینی. از یک محلول آب و نمک ساده بگیر تا انفجارات عظیم ستارهای. در خودت، در پوست و گوشت و خونت. دستگاه گوارشات. سلسله اعصابات. در غذایی که میخوری، در هوایی که تنفس می کنی.
در سنگ و گیاه، در خشکیها و دریاها، در مرده و زنده، و حتی در آسمانهای به ظاهر خالی. این علم همه جا جاری و ساری است. یک سالک هر کجا که باشد، چشمان مشاهدهگرش را می گشاید و از تجزیه و ترکیبهای طبیعت می آموزد. از جریان همیشه جاری موت و حیات، از تجزیه و ترکیبهای مهلک و خسارتبار، از تجزیه و ترکیبهای زندگیبخش و جانافزا. از تغییراتی که آنی باز نمی ایستند.
این روند نه فقط در مادهٔ صِرف که در روح و جان تو نیز نفوذی غیر قابل انکار دارد. شیمی باطنی همان علم کیمیاگری جان است. علم رهایی از ترکیبهای آلوده و کشنده است. آن به تو یاد می دهد که چگونه از شر انواع اسارتها خلاص شوی. مُخلَص شوی. پس سالکانه به هستی و به جریان زندگیات بنگر و ببین که هر روزه چه چیز از تو کاسته می شود و چه افزوده می گردد. که بر گوشِتو چه میخواند. ذهنت در اختیار که و چه هست.
هر دم بنگر که تبدیل به چه می شوی و اکنون چه شدهای، به کدام سو می روی و در خدمت که و چه قرار گرفتهای. رو سوی نور و آزادی داری یا رو سوی اسارت و تاریکی.