اگر در رنجی، به رنج احترام بگذار. احترام به رنج، مشاهده فهیمانه آن است. چه این رنج است که تو را به آگاهی می رساند. باعث جهش به دگر سوی می شود. باعث می شود تا به جستجوی رهایی بر آیی. اگر رنج نباشد نه آگاهی شکوفا می شود و نه رهایی گل می دهد. این معنا و مفهوم باطنی ” إنا خلقنا الانسان فی كبد” است. آیه می گوید “ما انسان را در رنج آفریدیم”. و چه خوب! درست است؛ زیرا رنج، محرک رهایی است. هدایتگری است که مسیر خلاصی را نشان می دهد.
اگر بدن تو درد نکند، اگر با درد بیگانه باشی، هیچگاه به طبيب مراجعه نخواهی کرد. و هر بیماری تو را در خفا از پای در خواهد آورد. رنج، یک هشدار فهيمانه است. سالکان همواره به آن “سلام” می کنند. تمام انسانهایی که آنها را بزرگ می شماری و می ستایی شان، در رنج بوده اند.
مزه اش را نوش کرده اند. کسی بدون رنج، به رهایی دست نیافته است. هر رنجی مسیر درست را به تو نشان می دهد. به موقع می آید. این نکته را عميقا بفهم. و چون جاهلان نگو که چرا رنج است.
دانه تا زیر خاک نرود شکوفا نمی شود، رنج که نباشد تو هیچگاه هشیار نمی شوی. بیدار نمی گردی. به آگاهی و آزادی نائل نمی شوی. چون تکه سنگی در بیابان می خوابی. خوابی سنگین و ابدی. ای دوست تو با بی حرمتی به رنج از دستش خلاص نمی شوی. با نگاه آگاهانه به رنج است که از آن رها می گردی. هر رنجی درس خود را دارد. درسش را بگیر، خودش زایل می شود. کاش این نکته را می گرفتی. سالکان فهیمی که به اساتید بزرگ رجوع می کنند این نکته را می دانند. می دانند که آن اساتید، به انواع ترفندها و حیل، رنج شان می دهند تا از درون تهييج شوند و قوای خود را در راه رهایی و آگاهی بکار بندند. اساتید راستین، مفت خور بار نمی آورند. آنها سالکانی سختی کشیده و رها شده از رنج تربیت می کنند. چه نیک می دانند که این ثمر در زمین رنج به بار می نشیند. نخود در دیگ باید بجوشد تا خوردنی شود و نان باید به تنور رود تا دلپذیر گردد. به ثمر نشستن، بی رنج امکانپذیر نیست. تاکوره سوزان نباشد از هیچ کیمیاگری کاری بر نمی آید.
من رنج کشیده ام. هنوز هم می کشم. آن به آن ،لحظه به لحظه. اما رنج آگاهانه، نه رنج در غفلت. رنج در غفلت، حماقت است. ارزش نیست. من رنج خود را می پذیرم. نوش می کنم. آن را با کسی تقسیم نمی کنم. به جان دیگری نمی اندازم. گاه رنج را خود انتخاب می کنم نه اینکه او مرا انتخاب کند. زیرا می دانم که نیل به “مطلق” از مسیر کنده شدن ها و بی آرزویی ها و بی خواهشی ها می گذرد. تا به کوره نروی از ناخالصی ها رها نخواهی شد.
کوره تو همان مسیر زندگی توست. مجموعه تقدیرات توست. هر کس رنجی دارد متناسب با حال و روزش. متناسب با راه رشدش. این هستی
هوشمندانه عمل می کند. تک تک موجودات را می شناسد و بر اساس قابلیت شان، هدایت شان می کند. کار “رب السماوات و الأرض و ما بينهما” همین است. هر موجودی مسیر رشد خود را دارد. برای همین است که مقدراتشان متفاوت می نماید. ” لکل وجهه هو موليها”.
ای دوست رنج را محترمانه بنگر. ببین برای تو حاوی کدام تعلیم است. چه می گوید. به کدام سوی می کشاندت.
تو با بد و بیراه گفتن به رنج، از دستش خلاصی نمی شوی. تا پیامش را نگیری تو را رها نمی کند. رنج، بیدار کننده است. چون “قارعه” است. پیامش را بگیر، ببین کدام سو را نشانه رفته است. و آنگاه است که از دستش خلاصی شده ای.
دسترسی به این محتوا مخصوص اعضای ویژه است. برای عضویت بر روی دکمه زیر کلیک کنید.