– در حدیث آوردهاند که عیسی(ع) فرمود؛ “من، انسان احمق را نجات نتوانم”. مثنوی این روایت را به قصهای شیرین تبدیل کرده که خلاصهاش چنین است؛ روزی شخصی دید که عیسی(ع) با شتاب در حال فرار بسوی بلندای کوهی است. آن شخص از پی او روان شد تا علت فرارش را بپرسد. عیسی(ع) گفت؛ از دست احمق می گریزم تا خود را از او برهانم، برو پی کارت و مزاحم فرار من مشو. آن شخص با تعجب پرسید؛ آیا تو همان مسیح نیستی که کر و کور بدستات شفا می یابد؟! آیا تو همان نیستی که مرده را زنده میکنی؟! آیا تو همان نیستی که از گِل پرنده ای میساختی و در آن میدمیدی و زندهاش میکردی؟! با چنین قدرتی، چگونه از احمق فرار می کنی؟!
عیسی(ع) گفت؛ آری آن منم، افسون و اسم اعظمی دارم که چون بر مرده بخوانم زنده گردد! چون بر سنگ بخوانم از هم بشکافد! چون بر کر و کور بخوانم شفایش دهم! اما شخص احمق را چاره ندانم. حماقت یک بیماری لاعلاج است. از احمق می گریزم که مصاحبت با او باعث ریختن خونهای بسیار است، از احمق می گریزم که همچنانکه هوا آب را جذب می کند، احمق نیز دین و ایمان شما را می دزدد. برو پی کارت و مزاحم فرار من به کوه مشو، که احمق را نجات نتوانم.
حکایت فرار عیسی(ع) به کوه از دست احمقان! + پادکست
اشتراک گذاری این مطلب:
www.safun.net
جدیدترین مطالب پایگاه دانش
جدیدترین مطالب بخش محتوای ویژه
نکات قرآنی – شماره 401 تا 420 – کتاب صوتی
27 آبان, 1403
نکات قرآنی – شماره 381 تا 400 – کتاب صوتی
18 مهر, 1403
نکات قرآنی – شماره 361 تا 380 – کتاب صوتی
22 شهریور, 1403
نکات قرآنی – شماره 341 تا 360 – کتاب صوتی
29 مرداد, 1403
نکات قرآنی – شماره 321 تا 340 – کتاب صوتی
11 مرداد, 1403
بند سیمین و نحوه خروج از بدن و سفر به مکانهای دیگر
18 اردیبهشت, 1403
نکات قرآنی – شماره 301 تا 320 – کتاب صوتی
29 مرداد, 1403
این پست دارای 2 نظر است
جالب بود
موفق باشید