استغراق اول
آنگاه که اوصاف خبیثه ی وجودت آتش گیرد و فقط اوصاف پاکیزه بر جای ماند، در این هنگام ذکر هستی را خواهی شنید.
خواهی شنید که حتی هر جزئی از آن نیز ذکری دارد.
و آن، گاه همچون دمیدن در شیپور و گاه چون کوبیدن بر طبل است. و چون ذکرشان ادامه یابد تبدیل به وز وز زنبوران عسل می گردند. و این واقعه در محیط سر رخ می دهد زیرا بالاترین بخش وجود توست.
و شنیدن صدای کوبیدن ها و طبل ها و شیپورها از آن روست که سلطان وقت چون نازل شود، طبل ها و شیپورها را به صدا در آورند. وقتی چنین شود ابتدا خوف مرگ تو را فرا می گیرد. اما حقیقت آن است که ضرری نمی رساند. [تو را به حضور پذیرفته اند].
استغراق دوم
و بعد از آن، ذکر دری را از بالای سرت خواهد گشود…
زیرا گشایش باب، ابتدا از بالای سر است. چه ذکر، کلمه طیبه ای است که به ذات خویش، به سوی آن صعود می کند و به تمامی بر محیط سر اشراف می یابد.
و آنگاه “حق” به فضل و رحمتش، با انواع واردات روحانی و انوار قدسیه، از بالا به پایین آن هم در کمال امن و ایمان و رغبت و شوق و محبت و یقین و استحکام و معرفت، همه ی وجود سالک را پر می سازد.
در این هنگام، قلب از غیر رها می شود و با رغبت تمام رو سوی ربّ خویش می کند. آن هم در کمال صحت.
استغراق سوم
در استغراق سوم، ذاکر در مذکور نهان می شود، غرق می شود. و از نشانه هایش این است که اگر تو بخواهی ذکر را رها کنی، او تو را رها نخواهد کرد. و این پرواز ذکر در توست. تا تو را همواره از غیبت به حضور برَد.
و از نشانه هایش؛ کشیده شدن سر و اعضا [به سوی حق] است. گویی تو را با بندها و سلسله های نامرئی بر می کشند. و نشانش آن است که هیچگاه این آتش خاموش نمی شود و انوارش ناپدید نمی گردد. در این کیفیت تو همواره نورها را در صعود و نزول می بینی و در اطرافت آتش هایی صاف و زلال که شعله ورند.
فَوائِحُ الجَمال. نجم الدین کبری
با ترجمه: مسعود ریاعی
دسترسی به این محتوا مخصوص اعضای ویژه است. برای عضویت بر روی دکمه زیر کلیک کنید.